برگزاری نشست علمی «از غرب آمریکا تا شرق اروپا» در قطب علمی شاهنامه و فردوسی
این نشست علمی که روز سهشنبه، دوازدهم خردادماه 1394 در تالار کتابخانة قطب علمی شاهنامه و فردوسی برگزار شد، شامل مجموعه گزارشهایی از سفر به ونکوور کانادا، کراکوف لهستان و نیز معرّفی بخش ایرانشناسی دانشگاه ورشو بود.
در این جلسه که با حضور استادان و دانشجویان ادبیّات فارسی، تاریخ و نیز تعدادی از علاقهمندان تشکیل شده بود، ابتدا دکتر محمّدجعفر یاحقّی، مدیر قطب علمی شاهنامه و فردوسی، گزارشی از سفر خود به ونکوور کانادا ارائه کرد. دکتر یاحقّی که از یکم تا بیستوششم اردیبهشتماه 1394 برای سخنرانیهای متعدّد به ونکوور کانادا سفر کرده بود، با اشاره به اینکه شهر ونکوور کانادا پس از لُسآنجلس و تورنتو، جمعیّت زیادی از ایرانیان را به خود جذب کرده است، موقعیّت جغرافیایی و وجود مراکز علمی در این شهر را عامل این جذّابیّت دانست. مدیر قطب علمی شاهنامه و فردوسی، سپس به معرّفی مرکز بزرگ علمی این شهر، یعنی دانشگاه بریتیش کلمبیا پرداخت و گفت: «دانشگاه بریتیش کلمبیا (Britis Columbia)، دانشگاهی دولتی است که در سال 1908 تأسیس شده و در زمینة آموزش و پژوهش، بسیار فعّالیّت دارد. این دانشگاه، بین 40 دانشگاه برتر جهان رتبهبندی شده است». دکتر یاحقّی همچنین ادامه داد: «دانشگاه بریتیش کلمبیا دارای دو پردیس دانشگاهی است. پردیس Vancouver که جنگل، کوه و اقیانوس آن را احاطه کرده و تنها 12 کیلومتر از مرکز شهر ونکوور فاصله دارد و پردیس Okanagan که در Kelowna در بریتیش کلمبیا واقع شده است؛ مکانی زیبا در کنار رودخانه. دانشگاه UBC سطحی عالی از آموزش را در مکانی بسیار زیبا و طبیعی ارائه میدهد». مدیر قطب علمی دربارة وجهة علمی این دانشگاه نیز گفت: «دانشگاه بریتیش کلمبیا، دانشگاهی جامع و گسترده است که گسترة وسیعی از برنامههای تحصیلی مقاطع لیسانس، فوق لیسانس و برنامههای تخصّصی را از طریق 18 گروه هیئت علمی در دو پردیس اصلی ارائه میدهد». دکتر یاحقّی دربارة ویژگیهای کتابخانة این دانشگاه نیز گفت: «کتابخانة دانشگاه بریتیش کلمبیا شامل 22 واحد و بخشهای خدماتی است که همة قسمتها به سیستم خدمات آنلاین متّصل هستند». مدیر قطب علمی، سپس به رویکردهای دوستدارانة زبان فارسی در ونکوور اشاره کرد و گفت: «در چنین شهری که از نظر علمی بسیار پیشرو است، گروه شاهنامهخوانی وجود دارد که با فرهنگسرای فردوسی در تعامل هستند و نام فردوسی را در این شهر برافراشتهاند». وجود کتابهای فارسی در کتابخانة عمومی شهرداری این شهر، از دیگر مواردی بود که دکتر یاحقّی به آن اشاره کرد و این کار را نتیجة علاقهمندی مردم ونکوور به زبان فارسی و اهمیّت دادن آنها به اقلّیّتها دانست و گفت: «همچنان که در این شهر، همة اقلّیّتها همچون چینیها و سرخپوستها، مورد توجّه هستند، فارسیزبانان نیز جایگاه خود را دارند». نمایش اسلایدهایی از طبیعت پُرجاذبة این شهر، بخش دیگری از گزارش مدیر قطب علمی بود که زیباییهای محیط زیست این منطقه را نشان میداد؛ خانههایی آراسته به گلهای رنگارنگ، پارکهای جنگلی و کوهستانی، درختهای برفآجین، منظرة پُرنشاط اقیانوس آرام و دهکدة باغچهها که دیدهها را نوازش میداد.
سخنران بعدی، خانم فاطمه ماهوان، دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی بود که از سفر خود به کراکوف لهستان و سخنرانی در گروه ایرانشناسی این شهر گزارش داد. خانم ماهوان، ابتدا دربارة ویژگیهای تاریخی و جغرافیایی این شهر توضیح داد و گفت: «این شهر پس از ورشو، بزرگترین شهر لهستان است که از آسیب جنگ جهانی دوم در امان مانده است. این شهر، بافتی سنّتی دارد که به دلیل فضای مذهبی و زیبا، «فلورانس لهستان» نام گرفته است».
ماهوان سپس به چگونگی ایرانشناسی در لهستان اشاره کرد و گفت: « ایرانشناسی در لهستان با رنگی مذهبی آغاز شد. در دورة صفوی، عدّهای از مبلّغان مسیحی به ایران رفت و آمد میکردند و این رفت و آمدها سبب شد یادگیری زبان فارسی در میان لهستانیها گسترش پیدا کند». دانشجوی دکتری ادبیّات فارسی، دربارة اهمّیّت زبان فارسی در کراکوف لهستان توضیح داد: «در سالهای اخیر، توجّه بیشتری به زبان فارسی شده است که دو رسالة تحصیلی دانشجویان لهستانی بخش ایرانشناسی به زبان فارسی، نشاندهندة این اهمّیّت و توجّه است».
ماهوان در ادامه به کنفرانس ایرانشناسی در کراکوف لهستان پرداخت و گفت: «این کنفرانس که در 23 و 24 آوریل برگزار شد، دارای 8 پنل با موضوعات متعدّد ادبی، همچون تئوریهای ادبی، ارتباط ادبیّات فارسی و پشتو، تئوریهای تحلیل متن و معنیشناسی و ... بود. شاخص سخنرانیها، رویکردهای نوین ادبی، بازسازی و به چالشکشیدن رویکردها، اختلافها و وجوه اشتراک تئوریهای ادبی بود». بخش دیگر گزارش خانم ماهوان به موضوع مقالة او در کراکوف لهستان اختصاص داشت. ماهوان در این مقاله، ضمن توضیح دربارة نظریة پیشمتن و بیشمتنیّت ژنت، به مقایسة نگارههای شاهنامة داوری، به عنوان پیشمتن و عکّاسی دورة قاجار به عنوان بیشمتن پرداخته و شاخصههای عکّاسی در دورة قاجار، همچون پوشاک، معماری، چهرهپردازی زنان و مردان را با این نگارهها مقایسه کرده است. به گفتة خانم ماهوان، دستاورد این کنفرانس، رویکرد تطبیقی بین نگارگری و متن بوده است که دانشگاهها را تشویق میکند تا چنین گرایشی را برای علاقهمندان ایجاد کنند.
سخنران دیگر، خانم دکتر مگدالنا زاباروفسکا از بخش شرقشناسی دانشگاه ورشوِ لهستان بود. خانم دکتر زاباروفسکا که برای تحقیقات ایرانشناسی به دانشکدة ادبیّات دانشگاه فردوسی آمده، مدّتی را مهمان قطب علمی شاهنامه و فردوسی است. او در این جلسه، گزارشی را از بخش شرقشناسی دانشگاه ورشو ارائه کرد. خانم دکتر زاباروفسکا ضمن سپاسگزاری از مدیر قطب علمی شاهنامه و فردوسی، ابتدا به روابط ایران و لهستان از گذشته تاکنون اشاره کرد و گفت: «ایران و لهستان در دورة صفوی، یک دشمن مشترک به نام عثمانی داشتند که همین مسئله سبب شده بود، ارتباط سیاسی و فرهنگی زیادی بین ایران و لهستان برقرار شود. رفت و آمدها و نامهنگاریهای پادشاهان دو کشور، لزوم یادگیری زبان فارسی را برای لهستانیها پدید آورد».
مهمان لهستانی قطب علمی ادامه داد: «رشتة شرقشناسی دانشگاه ورشو، علاقهمندان زیادی دارد که هر کدام در یک قسمت از فرهنگ ایران تحقیق میکنند. ترجمههای بسیاری از آثار ادبی فارسی در لهستان وجود دارد که استادان این رشته به آن اقدام کردهاند. چنان که آقای Ignacy Pietraszewski اوستا را به لهستانی ترجمه کرده و خانم Maria Ratuld-Rakowska نویسندة کتاب دوجلدی مربوط به ایرانِ دورة قاجار است. او به همراه شوهرش که چشمپزشک بوده، به دعوت دربار ایران برای معالجة بیماریهای چشم که در این دوره رواج داشته است، به ایران میآید. از آنجا که او مانعی برای ورود به اندرونی دربار نداشته، گزارشهای بسیاری را از این قسمت دربار جمعآوری کرده و در دو جلد نوشته است. همچنین ترجمههای بسیاری از دیوان حافظ، ابن یمین، شاهنامه، مولوی، گلستان سعدی و... در این مرکز وجود دارد». مگدالنا زاباروفسکا، از دو نفر از استادان خود نام میبَرد که آنها را پدر و مادر ایرانشناسی در این دانشگاه میدانند. او در این باره گفت: «Maria Składankowa و Bogdan Składanek زن و شوهری توانمند در زمینة ایرانشناسی هستند که به دلیل وضعیّت جسمانی، دیگر نمیتوانند تدریس را ادامه دهند؛ اما همیشه با دانشجویان خود همراه هستند و هیچ پرسشی را بیپاسخ نمیگذارند».
دکتر زاباروفسکا همچنین به تلاشهای رئیس دانشکدة شرقشناسی، پروفسور Jolanta Sierakowska-Dyndo و رئیس گروه ایرانشناسی، دکتر Sylwia Surdykowskaاشاره کرد که وقت بسیاری را صرف تحقیقات ایرانشناسی کردهاند. او به اهمّیّت آشنایی با مفاهیم فرهنگ ایرانی نیز پرداخت و گفت: «زمانی که ما بتوانیم مفاهیم فرهنگ ایرانی را به خوبی بشناسیم و با آنها ارتباط برقرار کنیم، بسیاری از مشکلات برایمان حل میشود. فرهنگ ریشهدار ایرانی، مفاهیم زیادی برای دانستن دارد که ایرانشناسان باید به آن توجّه کنند». استاد دانشگاه ورشو در ادامة همین مطلب افزود: «برای تجسّم بخشیدن به فرهنگ ایرانی، برنامههای فرهنگی زیادی در این مرکز اجرا میشود. آیینهای مربوط به عید نوروز (از جمله سفرة هفتسین)، شب یلدا، اجرای نمایش، موسیقی ایرانی و... با موضوعات فرهنگ ایرانی، علاقهمندان زیادی دارد».
خانم زاباروفسکا پس از پایان سخنان خود، به پرسشهای حاضران پاسخ گفت. در پایان جلسه نیز دکتر پیشقدم، معاون پژوهشی دانشگاه، با دادن لوح سپاس، از سخنرانان سپاسگزاری کرد.